باز آمد بهار
باز آمد بهار و آمد گل
لاله و یاس و سوسن و سنبل
تکیه زد بر سریر، شاه بهار
خطبه خوان شد به تهنیت بلبل
ابر زد آب و باد رُفت جهان
برق زد تیغ و رعد کوفت دُهُل
از سوار و پیاده صف بستند
در چمن لشکر شکوفه و گل
پس به هر جانب از نسیم و شمیم
بفرستاد، انبیاء و رُسُل
که به هر شاخ مرده گوید قُم
هم به هر مرغ خفته خواند قُل
تا بپوید جماد سوی نبات
رو به مقصد کنند و قطع سُبُل
همه اجزاء کائنات شوند
حاضر اندر حضور حضرت گل
تاببینند قول ربّ رحیم
کیفَ یُحیِی العِظام و هِیَ رَمیم
شعر از جناب نعیم
۱۳۸۷-۰۵-۰۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر