۱۳۸۷-۰۴-۱۷

اشعار جناب نعیم: ايّهاالنّـاس مـا همـه بشـريم

اشعار جناب نعیم: ايّهاالنّـاس مـا همـه بشـريم

ايّهاالنّـاس مـا همـه بشـريم
بنـده يـك خــدای داد گـريـم

خـواهـران و بـرداران هميـم
چون ز يك مادر و ز يـك پدريم

ما به يك صورت و به يك هيئت
همه از يك تـن و ز يك گهريـم

متـخـلّق بـاحـسن الأخـلاق
متـصّــور بـاحسـن الصّــوريـم

هيـچ درّنده نـوع خود نـدرد
ما چـرا نـوع خويشـتن بدريـم

مدّتی رنـج دشـمني برديـم
حـاليا عيـش دوسـتی ببـريـم

همـه دانـا درون خانـه تنگ
از چـه رو دشـمنان يكدگريم

همــه دانيـم بـار يک داريـم
گـر فريب ستمگـران نخـوريم

می زنـد صاحـب جهان فريـاد
بستگان رسـته بنـدگـان آزاد

شعر از جناب نعیم

(استدلالیه منظوم جناب نعیم، بند هفتم)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اگر شرح حال کوتاهی از شعرا هم پیوست شود بنظر بهتر می اید